به بهانه ریارت اولی های عشایر
کوچ به حرم سلطان: از طبیعت تا معنویت
در مسیری که به گامهایی استوار و عزمی راسخ پیوند خورده، روایتی دلنشین از عشق و ایمان به معبود رقم میخورد، و عشایر دوباره بار و بنهشان را میبندند و قصه کوچ باز آغاز میشود.
علیرضا رحیمی - در دل کوهها و دشتهای بیکران، در مسیری که به گامهایی استوار و عزمی راسخ پیوند خورده، روایتی دلنشین از عشق و ایمان به معبود رقم میخورد، و عشایر دوباره بار و بنهشان را میبندند و قصه کوچ باز آغاز میشود.
مردان و زنان خستگیناپذیر ایل، دلهایشان را به عشق زیارت زینت میبخشند و با قلبهایی مملو از اخلاص و شور، با شوقی وصفناپذیر، در جستجوی نور، به سرزمینهای دور سفر میکنند.
این جابجایی، سفری از خاک به افلاک است و هر لحظهاش، حدیثی از ایمان و هر نفسی، آمیخته به عطر معناست. سفری که نهایتی اگر بتوان بر آن تصور کرد، عشق بیانتها به معبود است.
با نزدیک شدن به حریم سلطان، گامها سنگینتر و لحظهها پربارتر میشوند. شوق دیدار، خستگی را از تن میزداید و دلها را به نور ایمان منور میکند.
با اولین نگاه بر گنبد طلایی حرم ربالسریر و قائمثامن، اشک شوق بر گونهها جاری میشود و دلها از محبتش به تپش میافتد. در این حریم، هر نگاهی، پرتویی از نور، هر قطره اشکی، رودخانهای از عشق، و هر کلامی، زمزمهای از ارادت به معشوق است.
این سفر روحانی، به آنان قدرت و انگیزهای مضاعف میبخشد تا ایمان و اعتقاد خود را تقویت کنند و ارتباطی عمیقتر با هویت ایرانی - اسلامی خود برقرار نمایند.
پایان این کوچ روحانی اما، نه به ییلاق است و نه به قشلاق؛ نور است و نور است و نور، و در دل و جان، پرتو لامتناهی عشق الهی را تا آغاز کوچی دیگر، با خود به همراه دارند.
... و با بازگشت به سیاه چادرها و آلاچیقها، با آرامش معنوی زیارت معشوق و سجده بر معبود، زندگی پرتلاطم کوچندگان ادامه مییابد و روایت دلنشین کوچ از طبیعت به معنویت، نسل بهنسل به یادگار میماند.
نظر دهید